- گناه آمدن
- گناه از کسی سر زدن گناه از وی: خداوند ار نیامد زو گناهی درین زندانش بند از بهر چه نهادک (ناصر خسرو)
معنی گناه آمدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شاهد بودن حقیقت معنی بر صورت دعوی گواه آمدی
ارشادوهدایت نمودن
با کسی سازش کردن و اختلاف خود را رفع کردن، موافقت کردن
کنار آمدن با کسی. با او ساختن با وی موافقت کردن اختلافات فی مابین را حل کردن
عبور کردن گذشتن: ... که از لب آب جیحون گذاره آمدند و خراسان بگرفتند
عبور کردن گذشتن، کارگر شدن (سلاح) موثر افتادن: نه تیر و نه نیزه گذار آیدش برو هیچ زخمی نه کار آیدش. گذار آوردن (آردن)، عبور کردن گذشتن: عماری دار لیلی را که عهد ماه در حکم است خدایا، در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد. (حافظ)
جمع شدن گرد آمدن: که لشکر بیک جا گروه آمدند شدند از خصومت ستوه آمدند. (نظامی)
ناگوار افتادن، دشوار افتادن
گفته شدن بیان شدن: ذات یکی بود چنانکه گفته آمد پیشتر
گشاده بودن گشاده شدن
گوارا بودن: جمله ناگوارشت از طلب گوارش است ترک گوارش ارکنی زهر گوار آیدت. (دیوان کبیر)
مرتکب گناه شدن ارتکاب جرمی کردن خطا کردن بزه کردن
آمرزنده گناهان، خدای تعالی: بنام پادشاه پادشاهان گناه آمرز مشتی عذر خواهان. (نظامی)
Sinfully
pecaminosamente
sündig
zurechtkommen
radzić sobie
grzesznie
справляться
грешно
справлятися
pecaminosamente
faire face
pécheur
peccaminosamente
far fronte
omgaan met